استراتژی سازمانها در حرکت به سمت معماری بومی ابر
در حالی که سازمانها همچنان به مدرنسازی سرورهای خود ادامه میدهند و به سمت یک معماری بومی ابری (cloud-native) حرکت میکنند، یکی از بزرگترین چالشهایی که با آن روبرو هستند این است که با برنامههای اصلی کسبوکار و سازمانی خود که بهراحتی و بدون تحمل ریسک قابل استقرار و میزبانی مجدد نیست چه کاری انجام دهند.
بنگاههای اقتصادی در طی سالهای گذشته سرورها و تجهیزات پردازشی و ذخیرهسازی خود را مجازی کرده و امکان اجرای برنامههای موجود، روی سختافزار مدرن را میدهند. در صورت نیاز به سرورهای اضافی، برای سازمان امکان افزایش ظرفیت پردازشی بهراحتی و با فشردن چند کلیک امکان دارد، یا در صورت حذف خواسته یا ناخواسته یک ماشین، جایگزینی و کپی ماشینهای موجود بسیار ساده است.
در گامهای بعدی این سرورهای مجازی به سرورهای ابری تبدیل شدند، جایی که شرکتها و سازمانها و کسبوکارها ماشین مجازی (VM) اجاره میکنند. اکنون اما در نقطهای از تاریخ تحولات دیجیتال هستیم که شرکتها، سازمانها و کسبوکارها در حال مهاجرت یا برنامهریزی برای انتقال به یک محیط کانتینری هستند.
برخلاف ماشینهای مجازی یا VMs، کانتینرها از یک سیستمعامل اصلی و هسته مشترک هستند، به این معنی که یک محیط سیستمعامل میتواند از چندین کانتینر پشتیبانی کند. به زبان ساده ، کانتینرها را میتوان بهجای مجازیسازی در سطح سیستمعامل، بهعنوان مجازیسازی در سطح فرایند (یا برنامه) در نظر گرفت.
سؤالی که معمولاً مطرح میشود این است که چگونه میتوان برنامهها را از محیط VM به کانتینرها منتقل کرد؟ این یک موضوع بسیار مهم است، زیرا بسیاری سازمانها در تلاش برای ایجاد یک محیط Kubernetes هستند که استقرار نسبتاً پیچیدهای میتواند برای سازمانها به همراه داشته باشد. باید دانست که طیف وسیعی از روشها و ابزارها برای استفاده در دسترس است.
اولین کاری که سازمانهایی که میخواهند پشته ماشین مجازی خود را کانتینری کنند، باید انجام دهند ایجاد یک طرح مهاجرت روشن است. مهاجرت را به چند مرحله تقسیم کنید، ابتدا با پایدارترین برنامهها شروع کنید، به عنوان مثال وبسایت خود، و برنامههای پیچیدهتر را زمانی کانتینری کنید که به اندازه کافی سیستم شما بالغ شده باشد.
در این صورت میتوان به دنبال بهترین راه برای انتقال از ماشینهای مجازی به کانتینرها بود. در حال حاضر سه روش اصلی برای انجام این کار وجود دارد. اولین استفاده از آنچه که “lift and shift” نامیده میشود ، شامل انتقال کل برنامه از یک ماشین مجازی و اجرای آن در یک کانتینر است، بدون ایجاد تغییر در برنامه.
این سریعترین راه برای انتقال به یک محیط مبتنی بر کانتینر است. زیرا کانتینر تقریباً به همان روشی که VM تنظیم شده بود، پیکربندی شده است. این روش مزایای کامل یک محیط مبتنی بر کانتینر را ندارد، زیرا تنها شامل انتقال پیکربندی از یک ماشین مجازی به یک کانتینر است. استفاده از “refactoring” – روش دوم مهاجرت – میتواند راه مناسب دیگری باشد.
Refactoring روشی است که شما بدون تغییر در ویژگیها یا عملکردهای برنامه، کد و ساختار آن را تغییر میدهید. این کار با ایجاد فرایندهای کوچکتر انجام میشود که میتواند در کانتینرهای جداگانه مستقر شود، بدون اینکه منطق کسبوکاری تغییر کند. این روش به شرکتها و سازمانها امکان میدهد تا از مزایای استفاده از یک محیط کانتینردار واقعی بهرهمند شوند. در عین حال که نگهداری این برنامه برای نیازهای آینده آسانتر و مقیاسپذیرتر است.
روش سوم “بازطراحی یا rearchitecting” است. روشی که در آن یک برنامه کاملاً بازنویسی میشود و در آن شرکتها و سازمانها میتوانند از یک برنامه واحد به یک ساختار پیچیده میکروسرویس مهاجرت کنند. میکروسرویسها کنترل کاملی بر یک برنامه و نحوه استقرار آن دارند که به شرکتها راهی برای استفاده واقعی از برنامهها و نرمافزارهای بهاصطلاح “توربو شارژ” میدهد.
طبق تجربه ، این مهاجرتها را میتوان با تیمهای موجود انجام داد. بااینحال، این تیمها باید با فن آوری جدید کانتینر آشنا شوند تا درک کنند که چگونه معماریهای مختلف کار میکنند و ممکن است به پشتیبانی بیشتری از متخصصان این حوزه نیاز داشته باشد.
مهاجرت به یک محیط کانتینر محور ممکن است چالشهایی را به همراه داشته باشد. اما اگر بهدرستی انجام شود ،برنامههای قابلاطمینانتر و قابل مقیاس تری را ارائه میدهد. همچنین این تغییر و تحولات همراه با کاهش هزینهها، از سرمایهگذاری مؤثرتر و کارآمدتری برخوردار میشود.
[/av_textblock] [av_one_full first min_height=” vertical_alignment=” space=” custom_margin=” margin=’0px’ row_boxshadow=” row_boxshadow_color=” row_boxshadow_width=’10’ link=” linktarget=” link_hover=” padding=’0px’ highlight=” highlight_size=” border=” border_color=” radius=’0px’ column_boxshadow=” column_boxshadow_color=” column_boxshadow_width=’10’ background=’bg_color’ background_color=” background_gradient_color1=” background_gradient_color2=” background_gradient_direction=’vertical’ src=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=” mobile_breaking=” mobile_display=” av_uid=’av-kw5bhw’] [av_hr class=’custom’ height=’50’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’50px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’30px’ custom_margin_bottom=’30px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=’#7bb0e7′ icon=’ue857′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-kk8jxbw4′ custom_class=” admin_preview_bg=”] [av_icon_box position=’top’ icon_style=” boxed=” icon=’ue81f’ font=’entypo-fontello’ title=” link=” linktarget=” linkelement=” font_color=” custom_title=” custom_content=” color=” custom_bg=” custom_font=” custom_border=” av-medium-font-size-title=” av-small-font-size-title=” av-mini-font-size-title=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” av_uid=’av-kk8jy12r’ custom_class=” admin_preview_bg=”]